مشورت نگاه‌بان عدالت اجتماعی

این متن توسط گروهی که در زمینه موضوع عدالت اجتماعی و ابعاد و جنبه‌های گوناگون آن در حال کاوش، مطالعه و گفتگو هستند تهیه و برای گفتمان ایران فرستاده شده است.

امروزه عدالت به عنوان یک ارزش اجتماعی شناخته می‌شود که افراد و ملت‌ها بیش از پیش خواهان تحقق آن هستند و دیر زمانی است که به عنوان یک آرمان والای اجتماعی بشر در تلاش بوده تا اجتماع خود را بر مبنای آن سازمان‌دهی کند. عدالت در زندگی فردی و جمعی ما، در هر دو سو به شکلی مکمل نقش‌آفرین است. هر چه افراد یک جامعه زندگی شخصی‌شان را بیشتر بر اساس اصل عدالت بنا کنند روابط عادلانه‌تری میانشان برقرار می‌گردد و تصمیمات جمعی‌شان سودمندی بیشتری برای جامعه خواهد داشت، و هر چه قوانین و ساختارهای یک جامعه عادلانه‌تر باشد، در فرایند اجتماعی‌شدن افراد، این ویژگی جلوه و نمود بیشتری خواهد یافت.

بدیهی‌ است که برقراری و تقویت عدالت اجتماعی به عوامل متعددی وابسته و درباره‌ی آن مطالب و نظریات بسیار موجود است. یکی از عوامل مهم که شاید کمتر به آن پرداخته‌شده‌ اصل مشورت است. منظور از مشورت در اینجا مجموعه‌ای از گفتگوهای سازنده و‌ انسجام‌بخش است که هدف خاصی را دنبال می‌کند. عمل گفتگو در شرایط و موقعیت‌های گوناگون و با اهداف مختلفی انجام می‌شود؛ برای مثال گفتگوهایی که در یک جمع با هدف درک عمیق‌تر یک مفهوم یا موقعیت، یا با هدف ایجاد تفاهم و همدلی میان اعضاء انجام می‌شود. اما برخی از گفتگوها به قصد تصمیم‌گیری جمعی جهت انجام برخی اقدامات صورت می‌گیرد. این شکل از گفتگو ممکن است با دو‌ رویکرد متفاوت انجام شود، مذاکره یا مشورت. مذاکره رویکردی است که اغلب در فضاهای تصمیم‌گیری رسمی دنبال می‌شود و هدفش متقاعدسازی دیگران است. این همان شیوه‌ای است که فیلسوف و جامعه‌شناس آلمانی یورگن هابرماس از آن به عنوان «کنش معطوف به موفقیت» (Action oriented toward success) نام می‌برد.(۱)

این نوع گفتگو با انگیزه‌ی دست‌یابی به اهداف و منافع شخصی و گروهی انجام می‌شود و در علم بیان با عبارت «سخنوری متقاعدکننده» (Persuasive Rhetoric) توصیف می‌گردد.(۲)

در اینجا افراد می‌کوشند مواضع خود را اثبات نمایند زیرا باورشان این است که حقیقت نزد ایشان است و دیگران باید آن را بپذیرند. کشف واقعیت و حقیقت در این شیوه‌ی گفتگو معنا و اهمیتی ندارد. رویکرد دیگر برای تصمیم‌گیری جمعی ِ معطوف به عمل، مشورت است. این شیوه‌ی گفتگو به مفهوم «سخنوری دعوت‌کننده» (Invitational Rhetoric) در علم بیان نزدیک است.(۳)

در اینجا افراد برای رسیدن به درکی مشترک تلاش می‌کنند و هدف از گفتگو، کشف حقیقت یا درک بهتر واقعیت است. گفتگوکنندگان می‌دانند که هر کدام‌شان بخشی از پاسخ درست را در دست دارند و می‌پذیرند که با در کنار هم گذاشتن دیدگاه‌ها و نظرات همه‌ی اعضا می‌توان به درک و خوانش درست‌تری از حقیقت یا واقعیت دست‌یافت. از سوی دیگر، عمل مشورت با مفهوم «کنش ارتباطی» (Communicative Action) در دیدگاه هابرماس نزدیک است. در این حالت، افراد به دنبال موفقیت و‌ منفعت شخصی نبوده بلکه موفقیت و منفعت عموم را دنبال می‌کنند.(۴)

چنین شکلی از ارتباط فقط یک مدل از گفتگو نیست بلکه شیوه‌ای برای بازآفرینی جامعه و دست‌یابی به خیر و سعادت جمعی است.

مشورت را می‌توان گونه‌‌ای از همکاری در راستای پیشرفت همگانی در نظر گرفت. هدف از مشورت این نیست که دیدگاه یا تصمیمی را که از پیش تعیین گشته با دیگران در‌میان‌نهیم تا آنها هم از آن آگاه شوند. هدف، همان طور که در بالا اشاره شد، همکاری و تلاش برای رسیدن به یک توافق نظر جهت انجام اقداماتی مشخص است، اقداماتی که بیشترین منفعت را برای عموم ذی‌نفعان دربردارد. در مجامع مختلفی که امروزه به قصد تصمیم‌گیری تشکیل می‌‌شود -انواع پارلمان و‌ مجالس قانون‌گذاری، شوراهای محلی در سطح شهر یا روستا، جلسات مختلف تصمیم‌گیری در نهادهای اداری و غیره- افراد، احزاب و گروه‌های مختلف اغلب به قصد دنبال‌کردن منافع شخصی یا گروهی خود یا تحت تأثیر هژمونی و ایدئولوژی غالب، نظرات‌شان را بیان می‌کنند. چنین گفتگوهایی بیشتر به مذاکره شبیه است و نمی‌توان نام مشورت بر آن نهاد. برای تبدیل یک فضای گفتگو و تبادل‌نظر به فضای مشورت برخی صفات اخلاقی و توانایی‌های عملی لازم است که در ادامه به برخی از آنها اشاره می‌گردد‌.

برای آنکه مشورت ضامن برقراری عدالت در جامعه باشد، ضروری است که هم کسانی که برای مشورت جمع می‌شوند و هم شیوه‌‌‌ای که با هم گفتگو می‌کنند برخی ویژگی‌های مخصوص را دارا باشد. نخستین مورد، خلوص نیت است. دنبال کردن منافع شخصی یا جناحی و حزبی مغایر با خلوص نیت است. اعضای یک جمع مشورتی باید کسانی باشند که در عمل اثبات کرده‌اند اولویت اول‌شان منفعت عموم مردم است. ویژگی دیگری که برای افراد مشورت‌کننده ضروری است تمایل شدید آنها به فهم حقیقت و واقعیت است. اعضاء باید آراء و نظرات ازپیش‌تعیین‌شده را کنار گذارند و در صدد فهم حقیقت و‌ واقعیت مسائل باشند. محافظت قاطعانه از جو جدی، صمیمانه و احترام‌آمیز حاکم بر مشورت یکی دیگر از ویژگی‌های مطلوب برای هر یک از اعضای حاضر در مشورت است. صفاتی مانند تعهد، انصاف، ادب، مهربانی، و تواضع به حفظ چنین فضایی کمک می‌کند. این ویژگی‌ها از جمله خصوصیات لازم برای اعضای یک جمع تصمیم‌گیرنده است و فقدان هر کدام سبب ایجاد اختلال در فضای مشورت گشته و آن را از هدف اصلی‌اش دور می‌سازد.

علاوه بر ویژگی‌های فردی، اگر مکانیزم گفتگو و ارائه‌ی نظر در یک فضای مشورت نیز برخی عناصر مشخص را دارا باشد به کارآمدی فرایند مشورت کمک می‌دهد. نخستین عنصر عدم اصرار بر رأی اعضاء در حین گفتگو است زیرا چنین کاری منجر به جبهه‌گیری و منازعه می‌گردد و هدف اصلی مشورت که درک بهتر واقعیت و منفعت عموم است به حاشیه رفته و از نظر پنهان می‌ماند. در عوض، انصاف حکم می‌کند که هر یک از اعضای جلسه فارغ از دلبستگی‌های شخصی و بدون پیش‌داوری، با کمال دقت به نظرات دیگران گوش دهد و اگر در آراء عضوی دیگر حقیقت و ارزش بیشتری در جهت خیر عموم بیند فوراً آن را قبول کرده و بر نظر خود اصرار نورزد. با چنین شیوه‌ای فضای محبت‌آمیز نیز محافظت گشته و توافق نظر واقعی زودتر حاصل می‌شود. پس از جستجوی واقعیت امور و شنیدن دقیق نظرات دیگران، هر عضو موظف است نظر نهایی خود را در نهایت آزادی و آشکارا بیان کند. ارائه‌ی نظر روشن و آزاد از طرف هر کدام از اعضای یک جمع مشورتی موضوع مهمی است. رأی و نظر ممتنع در فرایند حصول توافق کلی که هدف اصلی مشورت است خلل و سستی ایجاد می‌کند. اگر رأی ممتنع ناشی از بی‌تفاوتی نسبت به موضوع مشورت باشد، این نشان از آن دارد که وصول به درکی بهتر از واقعیت امور و منفعت عموم اولویت نخست برخی اعضاء نیست. اگر چنین رأیی ریشه در روابط پنهان و پشت صحنه با برخی اعضای دیگر و حمایت غیرمستقیم از آنها داشته باشد، این نیز نوعی وجه‌المصالحه قرار دادن واقعیت و خیر عمومی است. در هر دو حالت مقصد اصلی مشورت از دست می‌رود و نتیجه‌ی‌ مطلوب حاصل نمی‌شود. اعلان رأی نهایی در موافقت یا مخالفت با یک موضوع یا پیشنهاد، می‌تواند یکی دیگر از عناصر تعیین‌کننده در کارآیی مکانیزم مشورت باشد. یک عنصر دیگر مربوط به کیفیت گفتگو است. اگر شیوه‌ی گفتگو و ابراز نظر همراه با ادب و ملایمت و‌ محبت باشد، درک مشترک و همدلی در مدت کوتاهی حاصل می‌شود، اما در نبود چنین حالتی، حصول اتفاق نظر واقعی امری بعید و دشوار می‌گردد. تندی و‌خشونت در کلام و یا بی‌ارزش و کم‌اهمیت جلوه‌دادن نظراتی که دیگران ارائه می‌دهند به سلامت فرایند مشورت آسیب زده موجب دلخوری و ناامیدی می‌گردد، سبب کاهش آزادی بیان و به حاشیه‌راندن برخی صداها و دیدگاه‌ها می‌شود و فرایند مشورت را دچار اختلال و انحراف می‌سازد. چنین شیوه‌‌ای از گفتگو قابلیت اینکه ضامنی برای محافظت از عدالت گردد نخواهد داشت.

تا کنون درباره‌ی برخی صفات اخلاقی مورد نیاز برای اعضای یک جمع مشورتی و نیز برخی عناصر که مکانیزم گفتگو و‌ ارائه‌ی نظر را کارآمد می‌سازد مطالبی به اختصار بیان گردید. علاوه بر این صفات و عناصر، برخی ویژگی‌های کلی دیگر نیز وجود دارد که توجه به آن سبب افزایش بازدهی فرایند مشورت می‌گردد. در ادامه به دو‌مورد از آنها اشاره می‌گردد.

فراگیر بودن یک ویژگی مهم برای افزایش کارایی و ثمربخشی فرآیند مشورت و تصمیم‌گیری جمعی است. ضروری است که تمامی ذی‌نفعان -از هر عقیده و دسته و قوم- به نوعی در فرایند تصمیم‌گیری دخیل باشند. این شرط به‌ویژه در ارتباط با تمامی اقلیت‌ها مصداق می‌یابد. از آنجایی که واقعیت امری پیچیده با ابعاد و لایه‌های گوناگون است و هدف از مشورت درک هر چه بیشتر واقعیت برای تصمیم‌گیری بهتر در جهت خیر عموم است، بنابراین، هر چقدر افراد حاضر در تصمیم‌گیری از تنوع و تکثر بیشتری برخوردار باشند، فرایند مشورت قابلیت بیشتری برای درک واقعیت از منظر گروه‌های مختلف به‌ویژه اقلیت‌ها خواهد داشت. علاوه بر این، فراگیر بودن مشورت امکان شناسایی بیشتر گروه‌های مختلف، نیازها، مطالبات و تجربیات‌شان را نیز فراهم می‌کند. همچنین، ملاحظات فرهنگی مختلف در فرایند تصمیم‌گیری لحاظ می‌گردد و تصمیمات گرفته شده تناسب بیشتری با واقعیات اجتماعی و فرهنگی گروه‌های متنوع خواهد داشت و پیامدهای این تصمیمات نیز در هماهنگی بیشتری با خیر عموم خواهد بود. از آنجایی که مشارکت در تصمیم‌گیری‌ها و سیاست‌گذاری‌هایی که بر زندگی افراد اثر می‌گذارد از جمله حقوق طبیعی آنها است، یکی دیگر از ثمرات فراگیر بودن مشورت این است که امکان برخورداری از این حق را برای گروه‌های بیشتری از اجتماع فراهم می‌کند.

ما در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که سطح آگاهی مردم نسبت به پدیده‌ها و جریانات اجتماعی افزایش چشم‌گیری یافته است. این امر به‌واسطه‌ی همگانی شدن آموزش و‌یادگیری در سطوح مختلف و نیز پیشرفت فناوری و امکان دسترسی سریع عموم مردم به اطلاعات و اخبار حاصل‌ شده است. این پیشرفت‌های بی‌نظیر در حوزه‌ی آگاهی عمومی، به همراه برخی عوامل دیگر به تقویت فرهنگ‌ رقابت کمک کرده است. درک جامعه به عنوان بستر مناسب برای رقابت افراد و گروه‌های مختلف، امری متداول و گاه پسندیده و مترقی انگاشته می‌شود. مختصر آنکه فرهنگ تضاد و دیگری‌بینی در بسیاری از جوامع نهادینه شده است. چنین شرایطی ادراک انسان را نسبت به بسیاری از پدیده‌های اجتماعی دچار انحراف و کج‌فهمی ساخته، از جمله سبب گشته که فهم ناقصی از مشورت رایج گردد، فهمی که مشورت را صرفاً به عنوان ابزاری برای بیان آراء خصوصی -چه فردی چه گروهی- و دفاع از آن در میان رقیبان می‌بیند. دور از تصور نیست که تحت تأثیر شدید این فرهنگ رقابت و تضاد، فضاهای به‌اصطلاح مشورتی در نظام‌های سیاسی دارای آزادی بیان، با گذر زمان، هر چه بیشتر در دام رقابت و مجادله میان احزاب و گروه‌ها افتاده و از کار‌آیی خود بازماند و کارکرد اصلی عدالت‌پروری‌اش را از دست دهد زیرا که در چنین فضاهایی وقت و نیرو و هزینه‌ی فزاینده‌ای صرف اقناع دیگران به هر وسیله‌ و یا جلب‌کردن ایشان به دسته‌‌های خودی می‌شود و هدف اصلی مشورت که حصول توافق واقعی برای اقدام در جهت خیر عموم است به حاشیه می‌رود. در نظام‌های دیکتاتوری و تمامیت‌خواه نیز با گذر زمان اندیشه‌ها و صداهای متضاد با حاکمیت به حاشیه رانده شده و حذف می‌گردد و فقط یک اندیشه و یک صدا حق نشر و ابراز می‌یابد. تحت تأثیر چنین شرایطی، تقریباً در همه جا، قابلیت فرایند‌های تصمیم‌گیری در جهت تامین منافع جمهور ملت کاهش یافته و حق و عدالت پایمال می‌گردد. بنابراین، در یک نگاه و ارزیابی کلی، آنچه نیاز است جایگزینی بنیادین اندیشه‌ی همکاری و توافق به جای رقابت و تضاد در فضای تصمیم‌گیری‌های مهم می‌باشد. این یکی دیگر از ویژگی‌های ضروری برای ایجاد یک فضای مشورت سالم و مفید است. آن شیوه‌ای از مشورت که برخی از خصوصیات اصلی‌اش به اختصار در بالا توصیف گردید، اصل بنیادین همکاری و وفاق را ترویج می‌دهد و آن را در عمل نمایان می‌سازد. از این رو، به نظر می‌رسد که به‌کاربستن آن در روندهای تصمیم‌گیری، می‌تواند هم سبب اخذ تصمیمات عادلانه‌تر و هم سبب ترویج فرهنگ همکاری و وفاق در جامعه گردد.

بی‌گمان ایجاد و گسترش چنین فضاهایی برای مشورت در یک جامعه سبب تقویت عدالت اجتماعی می‌گردد. در واقع می‌توان چنین ادعا نمود که چنین امری شرط لازم برای برقراری عدالت در جامعه است. اما این نیز واضح است که چنین تحول مهمی نیازمند تلاش عظیم و خستگی‌ناپذیر و آموزش و صبر در گذر زمان است و به اصطلاح یک‌شبه حاصل نخواهد شد. در زمانه‌ای که ارزش آرمان عدالت برای تعداد فزاینده‌ای از افراد و اقوام و‌ملل بیشتر و بیشتر می‌گردد، و جلوه‌های بی‌عدالتی نیز نمود روزافزونی می‌یابد، توجه به چنین راهکاری-آموزش و‌ به‌کار بستن روش صحیح مشورت - می‌تواند گامی ارزشمند در جهت ترویج عدالت اجتماعی در هر جامعه‌ای گردد.

منابع:

۱. رضایی, درخشه, جلال. (2021). تحلیل مفهوم خیر عمومی و برساخت آن در اندیشۀ سیاسی یورگن هابرماس. فصلنامه سیاست, 51(1), 153-179.‎

۲. Foss SK, Griffin CL. Beyond persuasion: A proposal for an invitational rhetoric. Communications Monographs. 1995 Mar 1;62(1):2-18.

۳. شماره ۲

۴. شماره ۱